دانلود زیرنویس فیلم Papier-Mache 2020 – بلو سابتایتل
دانلود زیرنویس فیلم Papier-Mache 2020 ساخته ایتالیایی سوسلین ارتباط نزدیکی با فیلم Head در سال ۲۰۱۷ دارد. دو گوش، و این ماهیت غیرعادی این پیوند است که مشکل دونفره سینمایی او را شکل می دهد. در سر. دو گوش ما با یک نوع شخصیت افسانه ای آشنا می شویم، ایوان روستایی، ساده و ساده لوح
دانلود زیرنویس فیلم Papier-Mache 2020 ساخته ایتالیایی سوسلین ارتباط نزدیکی با فیلم Head در سال ۲۰۱۷ دارد. دو گوش، و این ماهیت غیرعادی این پیوند است که مشکل دونفره سینمایی او را شکل می دهد. در سر. دو گوش ما با یک نوع شخصیت افسانه ای آشنا می شویم، ایوان روستایی، ساده و ساده لوح مانند یک نوزاد، آنقدر که این سادگی به ضعف ذهنی محدود می شود. نه به طور غیرمنتظره، افرادی می آیند که از او سوء استفاده می کنند. او را کنار جاده میبرند، به شهر میبرند، در طرح وامهای خرد از او استفاده میکنند و او را تنها و پر از بدهی میگذارند.
برای دانلود به لینک زیر مراجعه کنید
https://blue-subtitle.com/papier-mache-2020/
زیرنویس فیلم Papier-Mache 2020 دوباره ایوان را ملاقات می کنیم. او به روستای خود بازگشته است. او دقایقی از شهرت خود را داشت، بسیاری از مردم فیلمی درباره او تماشا کردند. با این حال، به نظر نمی رسید که این شهرت سرنوشت او را تغییر دهد: او هنوز عمیقاً در بدهی است، و یک کلکسیونر از شهر می آید که آماده است در صورت عدم پرداخت، سرش را از تن جدا کند.
بدیهی است که فیلم دوم با اشاره به فیلم اول به عنوان یک مستند در مورد ایوان، خود به خود از خود به عنوان یک مستند نیز یاد می کند. و در حالی که درک می کنیم که هر دو فیلم آثاری تخیلی هستند، همچنین متوجه می شویم که موضوع هر دو داستانی سازی واقعیت مستند است. چیزی که واقعاً میگوید این است که شاید در خود موقعیت سینمایی چیزی تخیلی وجود داشته باشد، و اینکه در نهایت سینمای مستند در «نشان دادن زندگی به ما» بهتر از داستان نیست، زیرا عمل نمایش از قبل یک داستان را روایت میکند. و نگرش عادی به داستان هایی که به ما گفته می شود یا نشان داده می شود چیست؟ پاسخ کوتاه این است که ما واقعاً به داستان ها اعتقاد نداریم. به همین دلیل است که نه تنها ایوان بدهی های خود را پرداخت نمی کند، بلکه دقیقاً این واقعیت است که فیلمی در مورد بدهی های ایوان وجود دارد که ممکن است باعث شود او نتواند آنها را پرداخت کند.
ما عادت کردهایم فکر کنیم که هر چه بیشتر در مورد چیزی در رسانهها بشنویم، تبلیغات بیشتری برای یک موضوع به دست میآید – شانس بیشتری برای حل آن وجود دارد. این یکی از انگیزه های اصلی تولید فیلم مستند است. اما در شرایط خاص ممکن است برعکس این موضوع نیز صادق باشد، به این دلیل ساده که مکانهایی که مسائل مطرح میشود و تصاویری که از آنها ارائه میشود با مکانهایی که مسائل رخ میدهند، توسعه مییابند و حل میشوند بسیار متفاوت است. فیلم های سوسلین این را به خوبی روشن می کند. تلویزیون نه تنها به این دلیل که به شما دروغ می گوید، بلکه به این دلیل که مسائل در حال حل شدن را به شما می گوید، قدرت سرکوبگری دارد: واقعیت را از طریق تصاویر نشان می دهد. در این لحظه است که نوعی تراکم اتفاق میافتد: وقتی در مورد موضوعی میشنوید، وقتی توجه کافی را به خود جلب میکند تا روی صفحه نمایش شما ظاهر شود، شروع به این تصور میکنید که کاری از قبل در آنجا انجام شده است، نیازی به نگرانی نیست. در چشم تماشاگر، تصاویر نه تنها واقعی، بلکه هایپررئال هستند. چه کسی می تواند بهتر از پسر تلویزیون باشد؟ چه کسی می تواند زنده تر از کسانی باشد که در مورد آنها صحبت می شود؟ هنگامی که شخصی تبدیل به یک تصویر می شود، از شفقت فرار می کند – محکوم به تحسین، حسادت و در نهایت بی تفاوتی است. داستان پردازی رسانه ای هر سرنوشتی را رستگار می کند، آن را خوشبخت می کند. «چه کار دیگری می توانم برای او انجام دهم؟ همین که او را می شناسم کافی است.» گفتن این حرف به معنای واقعی گفتن است: “بر خلاف من، او نخواهد مرد”.
زیرنویس Papier-Mache 2020 این نوع سرکوب نرم بهگونهای عمل میکند که چهرههای معمولی یک پلیس یا یک قاضی مجبور نیستند نقش تهدیدآمیز خود را در فیلمهای سوسلین بازی کنند، همانطور که همیشه در سینمای زویاگینتسف یا بایکوف اتفاق میافتد. آنها دیگر نیازی به سرکوب ندارند – تحسینی که خود تصاویر در بینندگان ایجاد می کنند بسیار سرکوب کننده است. پلیس نه بهتر و نه بدتر از بقیه می شود – او هم مثل آنها فیلم ایوان را تماشا می کند و می خندد.
هم در روشی که ساسلین از مونتاژ استفاده می کند و هم در ساخت خط داستانی، مدام به کلیشه های تبلیغاتی اشاره می کند. من فکر می کنم این به عملکرد اشیاء در تبلیغات مربوط می شود. تبلیغات سعی نمی کنند همان چیزی را که نشان می دهند به ما بفروشند، بلکه سعی می کنند تصویر آن را به ما بفروشند. و ما نمیخواهیم شیئی را که روی صفحه میبینیم بخریم، بلکه شی دیگری مانند آن میخواهیم. صحنه های زیادی به خصوص در سر وجود دارد. دو گوش، که ایوان را به نوعی شیء تبلیغاتی تبدیل میکند که هوشیار میشود و سعی میکند صادقانه بفهمد که او چه چیزی را تبلیغ میکند. در یکی از صحنه های Papier-mache از ایوان دعوت می شود تا درباره سر صحبت کند. دو گوش در تلویزیون در یک نقطه، مصاحبهکننده با بازیگوشی از او میپرسد که آیا میتوانست بدهیهایش را بپردازد، و ایوان به صراحت میگوید «نه» و این کلمه مانند چیزی که خارج از فیلمنامه گفته شده در هوا معلق است. ایوان همیشه این کار را انجام می دهد: او سناریوهایی را که بینندگان سعی می کنند او را تحت فشار قرار دهند، از بین می برد. سر. دو گوش و پاپیه ماشه با هم این نوسان را ایجاد می کنند، این فضای نامشخص که در آن بینندگان دائما باید تصمیم بگیرند که آیا در حال تماشای یک فیلم داستانی هستند یا یک مستند. آنها باید از خود بپرسند که ماهیت شیئی که به آن نگاه می کنند چیست؟ یک احساس فوریت در این امر وجود دارد و همچنین این احساس وجود دارد که این نیاز در نهایت ارضا نمی شود. شاید فکر می کنید ایوان تصویر مردم همیشه ماندگار روسیه است؟ یا شاید او همان «مرد کوچکی» باشد که در مدرسه به شما گفته اند؟ در حالی که ما آنجا نشسته ایم و تصمیم می گیریم، کلکسیونر ماشین خود را روشن می کند و ایوان این نگاه عجیب و غریب را به ما می دهد که چیزی نمی گوید.
Papier-mache فیلمی درباره خطرات ذاتی بازنمایی است که قرار است نشانه هایی از چیزها، تصاویری از چیزها را تولید کند. این خطرات تنها توسط فیلم بهعنوان رسانهای که محکوم به مبارزه با انفعال و خودکاری ذاتی عمل ادراک بصری است و برای خواندن نشانهها طراحی شده است، نه برای دیدن اشیا، برجسته میشود. این مبارزه و آن خطرات از درک مدرن هنر به عنوان زبانی بودن جدایی ناپذیرند: چیزی که می توان آن را ترجمه کرد، دوباره ترجمه کرد، روی عکس ها و صفحه نمایش ها تکثیر کرد. مشکل در اینجا آنقدر نیست که هنر در خطر بیجان شدن است، بلکه این است که زندگی در معرض خطر درک نمادین قرار میگیرد: تصاویر با چیزها ادغام میشوند، مردم با شخصیتها، زندگی به فیلمی برای تماشا تبدیل میشود. این نگرانی در همان ابتدای کار Papier-mache مشخص است. فیلم با تصویری از یک مجسمه زن شروع می شود که از نزدیک بررسی می شود و تقریباً توسط دوربین “لمس” شده است. سپس ناگهان ایوان را در کتابخانه روستایی می بینیم که به تصویر همان مجسمه در یک کتاب نگاه می کند. این تصویر به نوعی نمی تواند توجه او را حفظ کند: در عوض، نگاه او به بدن زنی می افتد که روبروی او نشسته است.
در صحنه مهم دیگری، ایوان از شهر ورونژ عبور می کند و از ساختمانی می گذرد که اوسیپ ماندلشتام شاعر روسی در آن در تبعید زندگی می کرد. دختری نزدیک پلاک یادبود ایستاده و شعری از ماندلشتام در سال ۱۹۳۶ را می خواند. او آن را با لبخندی گسترده می خواند، با لحن لحن پرشور تئاتری که آنقدر هم با شعر و هم با زمینه ای که در آن نوشته شده بیگانه است که کل صحنه خنده دار به نظر می رسد. چیزی که این احساس را کامل میکند، انبوهی از گردشگران چینی است که دور دختر جمع شدهاند و با تلفنهایشان از او فیلم میگیرند و احتمالاً حتی یک کلمه از حرفهای او نمیفهمند. همه چیز اینجاست: یک لوح – برای یک شاعر، یک صدای تبلیغاتی – برای یک شعر، و تماشاگران – انبوهی از گردشگران در موزه زندگی یک نفر.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰