HBO’s The Last Of Us Show Just Nailed یکی از بهترین لحظات بازی
به نظر می رسد برای قضاوت درباره The Last of Us شبکه HBO خیلی سریع عمل کرده ام. در حالی که چهار اپیزود اول مطمئناً توجه من را به عنوان تلویزیونی که به خوبی نوشته شده بود و با فیلمبرداری لذتبخش همراه بود، جلب کرد، من کمی ناامید شده بودم، زیرا روند انطباقی تبدیل بازی
به نظر می رسد برای قضاوت درباره The Last of Us شبکه HBO خیلی سریع عمل کرده ام. در حالی که چهار اپیزود اول مطمئناً توجه من را به عنوان تلویزیونی که به خوبی نوشته شده بود و با فیلمبرداری لذتبخش همراه بود، جلب کرد، من کمی ناامید شده بودم، زیرا روند انطباقی تبدیل بازی به یک نمایش، تا کنون، بازآفرینی موارد خاص را کنار گذاشته است. سکانس های اکشن به یاد ماندنی از بازی خب، با «استقامت و زنده ماندن»، پنجمین قسمت از فصل اول (اما نه آخرین) سریال The Last of Us، این سریال نشان داد که توانایی اقتباس از اکشن بازی ویدیویی و در برخی موارد را دارد. ، فقط ممکن است کار بهتری با آن انجام دهد.
داستان جذاب و شخصیت محور The Last of Us که از عنوان موفق پلی استیشن ۳ با همین نام اقتباس شده است، در کنار برخوردهای تنشآمیز، مرگبار و لحظه به لحظه مبارزه میکند. بازیکن، به عنوان جوئل، باید بر انسان های متخاصم غلبه کند و با ترکیبی از مخفی کاری، سلاح گرم و سلاح های بداهه بداهه آلوده شود. برای چهار قسمت اول، اقتباس HBO، عمدتاً عناصر داستانی را در اولویت قرار داده است و در برخی موارد، سکانسهای اکشن خاطرهانگیز را بازسازی نمیکند یا از ویژگیهای منحصربهفرد و ساختهشدهای که در بازی دیدهایم، استفاده نمیکند. منطقی است که تلویزیون بر روی بازیگران و داستان تمرکز کند، اما تا به حال متوجه شده بودم که نمایش آن عنصر کلیدی اکشن را که خیلی دوست داشتم، نه فقط از دیدن بازی، بلکه از بازی آن، از دست داده است.
دلیلی وجود دارد که The Last of Us در لیست ما از بهترین بازی های اکشنی که می توانید امسال بازی کنید ظاهر می شود. The Last of Us به عنوان یک بازی با آهنگی کندتر از چیزی شبیه به سری اخیر دیگر Naughty Dog، Uncharted، و تاکید بر بقا، سکانسهای فشرده، شدید و اکشن را در طول روایت به شما یادآوری میکند که هر چقدر هم که باشد. ممکن است در طول زمان خرابی روایت تحت کنترل شما احساس کنید، شما هرگز در دنیای مرگبار آن در امان نیستید. سکانسهای اکشن زمانی هستند که فرش از زیر شما بیرون کشیده شده است و شما باید با موقعیتی در اینجا و اکنون مقابله کنید. به هم ریخته، و یک نفر در حال مرگ است.
فهرست بازیهای اکشن ما، دنباله، قسمت دوم را بهعنوان کمی انعطافپذیرتر، با گزینههای بیشتر برای نحوه برخورد و واکنش شما به موقعیتهای مختلف برجسته میکند. اما عاقبت همان چیزی است که بازی اول قبلاً به خوبی انجام داده است: لحظاتی که، کلیشه را ببخشید، همه جهنم از بین می رود و شما باید پاسخ دهید. بلافاصله. مستقیما. مطمئناً این اقدام استرس زا است، اما لعنتی، آیا این یک هیجان است.
در حالی که من مطمئناً سکانس تیراندازی «وارونه» بازی اول را در سطح «شهر بیل» با داستان زیبای بیل و فرانک که در قسمت سوم سریال دریافت کردیم، عوض میکردم، داشتم نگران بودم که اقتباس تلویزیونی HBO به جای تلاش برای ترجمه فوری اکشن بازی به صفحه، به کنار گذاشتن سایر سکانس های انفجاری تر ادامه می دهد. اما در اینجا ما با سکانس تک تیراندازهای حومه ای قسمت پنجم هستیم. این صحنه گیرا نه تنها اکشن بازی را بهخوبی ترجمه میکند، بلکه این کار را با بازبینی روایی انجام میدهد که کشتار را شدیدتر میکند.
درست مانند بازی، جوئل و الی با هنری و سم هم گروه شده اند. اما این بار، وضعیت هنری و سم کمی فوری تر است. کاتلین، رهبر یک نیروی انقلابی، با وسواس میخواهد هنری را به خاطر نقشش در مرگ برادرش ببیند. مانند بازی، جوئل، الی، هنری و سم باید در خیابان متروکه حومه شهر حرکت کنند و از ماشینی به ماشین دیگر حرکت کنند تا از تیراندازی تیراندازی که مشرف به منطقه است، در امان بمانند.
نمایش تلویزیونی از این سناریو همان طور که در بازی وجود دارد فاصله می گیرد. برای شروع، جوئل در نزدیک شدن به لانه تک تیرانداز با نیروهای متخاصم اضافی روبرو نمی شود. و هنگامی که جوئل با تک تیرانداز برخورد می کند مشخص می شود که این فرد متعلق به انقلابیون در کانزاس سیتی است (نسخه موازی این بازی در پیتسبورگ اتفاق می افتد و کاتلین یا هیچ یک از انقلابیون معرفی شده در قسمت چهارم در آن حضور ندارد). این یکی از پیشرفتهایی است که نمایش نسبت به بازی اصلی ایجاد میکند، چیزی که دنباله آن نیز برای رسیدن به آن سختتر کار کرد: چهرهها، انگیزههای پیچیده و هویتها به آنتاگونیستها.
اما ابتدا باید در مورد طراحی صدا در سکانس تک تیرانداز صحبت کنیم. اگرچه این سریال قبلاً گوش من را جلب کرده بود (یک موسیقی محیطی به ویژه آزاردهنده و در عین حال راضیکننده به عنوان جوئل، الی و تس که از پلهها در موزه قسمت دوم بالا میروند یکی از این نمونهها است)، من به طرز ناسالمی در مورد شلیک گلوله در این صحنه وسواس دارم. ضربه دقیق و نافذ شلیک تفنگ تک تیرانداز با کسری از ثانیه سکوت تعقیب میشود که میتواند کائنات را ببلعد و با زمزمهای بیزمان از هوا و ضربات ضربهای نفسانی به بدنه و شیشه ماشینها دنبال میشود. چتریهای رضایتبخشی که به صداهای قوی، شکستن شیشههای تیز… گروههای هوی متال تمام عمر خود را صرف تلاش برای ارائه چیزی بسیار زیبا و مخرب در همان زمان خواهند کرد. این سعادت است.
صداها به تنهایی به عنوان جلوههای ویژه و خلاقیت دوستداشتنی هستند، اما این افکت واقعاً مرا با صمیمیتی که در بازیهای ویدیویی احساس میکردم جذب کرد – و بهویژه آن چیزی که این نمایش بر اساس آن ساخته شده است. صحنه ای که منعکس کننده این صحنه در بازی ویدیویی است یک نمونه است، اما نیمه دوم The Last of Us Part II نیز سناریوی تک تیراندازی مشابهی دارد. حرکت پوشش به جلد با تهدید خشونت که شما را به عقب فشار می دهد با موفقیت روی صفحه زنده می شود. اما ما هنوز تمام نشده ایم.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰